درجی: دریچه ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان



با نوایِ شعر، گوشه‌ای از زیبایی‌های پاییز در روستاهای طالقان را با هم به نظاره می‌نشینیم. 

 

تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی

 

چو می‌پیچد میان شاخه‌هایت، هوی هوی باد

 

به گوشم از درختان های‌ های‌ گریه می‌آید

 

مرا هم گریه می‌باید، مرا هم گریه می‌شاید

شاعر: مهدی سهیلی

 

باغ بی ‌برگی

 

خنده‌اش خونیست اشک آمیز

 

جاودان بر اسب یال افشان زردش می‌چمد در آن

 

پادشاه فصل‌ها، پاییز

شاعر: مهدی اخوان ثالث

 

ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان

 

بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان

 

ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن

 

نوحه کنان از هر طرف صد بی‌زبان صد بی‌زبان

 

هرگز نباشد بی‌سبب گریان دو چشم و خشک لب

 

نبود کسی بی‌درد دل رخ زعفران رخ زعفران

 

حاصل درآمد زاغ غم در باغ و می‌کوبد قدم

 

پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستان

شاعر: مولانا

 

شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد

 

باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد

 

غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست

 

با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد

شاعر: حسن میرزایی

 

 

با تشکر از دوستان طالقانی و پیج اینستاگرام حیات وحش و طبیعت طالقان


سلام عزیزِ همراهان و خُجیرِ هم‌دلانِ درجی

خبر خوش آن که: صبحی دیگر از صندوقچه خداوندی به ما هدیه شد

آرزو داریم برآمدنِ آفتابِ امروز، گرمی بخشِ جان و زندگیتان باشد.

الهی شکر

 

یک سبد سلام، به شیرینی گلابی‌های وحشی، تقدیم به تو که اهلِ طالقانِ بهشتی

چند واژه طالقانی: سبد = چَلک chalk  - گلابی وحشی = خُوج khoj

 

لبخند تو زیباست گلِ سرخِ انارم،

ماهِ من! سَر شدی از شمس و قمر با لبخند

کاش هر شب بشود با تو سحر

جانِ من، باز بخند

عکس از: سعید ملک کیانی

 

مال‌دار اونی هسته که همیشَک خوش حاله

قشنگ‌ترین حالانَ، فقط خودُت می‌تانی خودتیب بُسازی

 

باغان طالقان در پاییزان عکس از: جعفر آقا (روستای دیزان طالقان)

 

تَشی سیب زینی!


آخرین جستجو ها